خرسی بنام وولستن کرافت
|
|
نه خیلی دور و نه خیلی وقت پیش، یک خرس بزرگ و زیبا روی یکی از قفسه های فروشگاه نشسته بود و منتظر بود تا کسی او را بخرد و به خانه ببرد
اسم او وولستن کرافت بود اون یک خرس معمولی نبود . موهای تنش رنگ خاکستری تیره و روشن بود و رنگ عسلی نوک بینی و گوشها و پاهایش بسیار جذاب بود
وولستن کرافت با آن جلیقه قهو ه ای و پاپیون طلایی اش بسیار زیبا بود
روی اتیکتی که به پاپیونش نصب بود اسمش را با خط پررنگ نوشته بودند ول ستن کرافت
|
![]() |
او قبل از کریسمس به این فروشگاه آمده بود زمانیکه درخت بزرگ و زیبای کریسمس در ویترین مغازه بود همه جا با چراغهای رنگی کوچک تزئین شده بود نوارهای رنگی مخصوص کریسمس و نور چراغهای همه چیز را زیبا کرده بود و موسیقی روزهای تعطیل نواخته می شد .او از این نورها و صداها لذت می برد .
|
ادامه مطلب...